هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، آزادگی، حیرت، وارستگی و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از بی‌اعتباری ظواهر دنیا، اهمیت وارستگی و آزادگی، و حیرت در برابر جلوه‌های هستی سخن می‌گوید. همچنین، تمایل به رهایی از تعلقات و وهم‌های دنیوی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و نمادین نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات و فلسفه دارند.

غزل شمارهٔ ۱۰۱۲

رنگ حنا در کفم بهار ندارد
آینه‌ام عکس اعتبار ندارد

حاصل هر چار فصل سر‌و بهار است
نشئهٔ آزادگی‌ خمار ندارد

بی گل رو‌یت ز رنگ‌ گلشن هستی
خاک به چشمی که او غبار ندارد

گرد من آنجا که در هوای تو بالد
جلوه طاووس اعتبار ندارد

طاقت دل نیست محو جلوه نمودن
آینه در حیرت اختیار ندارد

وحشت اگر هست نیست رنج علایق
وادی جولان ناله خار ندارد

یک دل وارسته در جهان نتوان یافت
یک گل بیرنگ و بو بهار ندارد

صید توهم شکار دام خیالیم
ناقه به گل خفته است و بار ندارد

عالم امکان چه جای چشم تمناست
راهگذر پاس انتظار ندارد

صافی دل چیست از تمیز گذشتن
آینه با خوب و زشت‌ کار ندارد

تا نکشی رنج وحشتی‌ که نداری
نغمهٔ آن ساز شو که تار ندارد

بیدل از آیینه‌ام مخواه نمودن
نیستی‌ام با کسی دچار ندارد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.