هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند ناامیدی، شک و تردید، بی‌اعتقادی، درد وطن و ضعف انسان در برابر سرنوشت می‌پردازد. شاعر از بی‌کفایتی انسان، فقدان یقین و ناتوانی در تغییر شرایط انتقاد می‌کند و به مفاهیم فلسفی مانند هستی و شبهه اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، ناامیدی و انتقادهای تند موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۱۸

نامم هوس نگین ندارد
نظمم چو نفس زمین ندارد

همت چه فرازد از تکلف
دامان سپهر چین ندارد

هستی جز شبهه نیست لیکن
بر شبهه کسی یقین ندارد

در طبع لئیم شرم‌ کس نیست
خست عرق جبین ندارد

هرچند به دامنش بپوشی
دست کرم آستین ندارد

درد وطن ازشکسته دل پرس
چنی جز مو ز چین ندارد

هر سو نظر افکنی اسیریم
صیادی ما کمین ندارد

خود خصم خودیم ورنه‌گردون
با خلق ضعیف‌ کین ندارد

عیش و الم از تو پیش رفته‌ست
فرصت دم واپسین ندارد

عیش و الم از تو پیش رفته‌ست
فرصت دم واپسین ندارد

ما و تو خراب اعتقادیم
بت‌، کار به کفر و دین ندارد

تعداد به عالم احد نیست
او در هرجاست این ندارد

هر جلوه ‌که ناگزیر اویی
خواهی دیدن ببین ندارد

شوقی‌ست ترانه‌سنج فطرت
بیدل سر آفرین ندارد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.