هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات عشق، رندی، زهد، وحدت و کثرت، و زندگی در جهان پر از گفتگو می‌پردازد. شاعر از عشق سرشار و گفتگوهای بی‌پایان در جهان سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی سکوت نیز حاوی پیام است. او به ناپایداری دنیا و افسون امید اشاره می‌کند و از رهایی از تعلقات دنیوی سخن می‌گوید. در نهایت، شعر به وحدت وجود و رازهای نهفته در زندگی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات شعر نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۳۱

مگو رند از می و زاهد زتقوا گفتگو دارد
دماغ عشق سرشار است و هرجا گفتگو دارد

عدم‌ از سرمه ‌جوشانده‌ست‌ شور محفل امکان
تأمل کن خموشی تا کجاها گفتگو دارد

جهان ‌بزمی‌ست‌، نفرین ‌و ستایش‌ نغمهٔ سازش
سراپا گوش باید بود دنیا گفتگو دارد

ز بس برده‌ست افسون امل از خود جهانی را
گر از امروز می‌پرسی ز فردا گفتگو دارد

ندارد صرفهٔ غیرت به جنگ سایه رو کردن
خجالت نقد بیکاری‌که با ما گفتگو دارد

نباشد گر نوای زهد و تقوا دردسر کمتر
به بزم ما قدح‌گوش است و مینا گفتگو دارد

اسیر تنگنای کلفتم از هرزه‌پروازی
غبارم گر نفس دزدد به صحرا گفتگو دارد

سراغ عافیت خواهی ز ما و من تبرا کن
ندارد بوی جمعیت زبان تا گفتگو دارد

نفس وحشت‌نگار گرد از خود رفتن است اینجا
صریر خامه‌ای در لغزش پا گفتگو دارد

اثرهای کمال وحدت است افسانهٔ کثرت
برای خود خیال شخص تنها گفتگو دارد

نگردد محرم راز دهانش هیچکس بیدل
مگر لعلش‌که از شرح معما گفتگو دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.