هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، تسلیم، رهایی از تعلقات دنیوی، و رسیدن به حقیقت از طریق عجز و نیاز می‌پردازد. شاعر با بیان اینکه عاشقان خانه‌ای در خرابی دارند و دل به اسباب دنیا نمی‌بندند، بر اهمیت رهایی از غرور و وابستگی‌ها تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده‌ی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. این محتوا更适合 افرادی که با ادبیات عرفانی آشنایی دارند و می‌توانند لایه‌های معنایی آن را تحلیل کنند.

غزل شمارهٔ ۱۱۱۴

تا ساز نفسها کم مضراب نگیرد
آهنگ جنون دامن آداب نگیرد

عاشق‌ که بنایش همه بر دوش خرابی‌ ست
چون دیده چرا خانه به سیلاب نگیرد

بر پای توگر باز شود دیده مخمل
چون آینه هرگز خبر از خواب نگیرد

چون ریگ روان در سفر دشت توکل
باید قدح آبله هم آب نگیرد

بی‌کینه‌ام از خلق به رنگی‌که چو یاقوت
مو از اثر آتش من تاب نگیرد

درویشی‌ من سرخوش صهبای تسلی است
ساحل قدح از گردن‌ گرداب نگیرد

زین خواب گمان وا نشود چشم یقینت
ازتیغ اجل تا به‌گلو آب نگیرد

غفلت به‌کمین دم پیری‌ست حذرکن
کزپرتو صحبت به شکر خواب نگیرد

آخربه‌گهر محو شود پیچ وخم موج
تا چند دل از عالم اسباب نگیرد

بیدل به عبادتکدهٔ عجزپرستی
جز نقش‌کف پای تو محراب نگیرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.