هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، بیانگر درد و رنج عشق، نومیدی، و جدایی است. شاعر از عشق و محبت سخن می‌گوید و از دشواری رهایی از تعلقات دنیوی می‌نالد. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند حسرت، جنون عشق، و تحیر در برابر هستی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند نومیدی و درد عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۳۶

به این عجزم چه ز خاک حیاپرورد برخیزد
مگر مشتی عرق از من به‌جای ‌گرد برخیزد

مگو سهل‌است عاشق را به نومیدی علم‌گشتن
چها زپا نشیند تا یک آه سرد برخیزد

به‌مقصد برد شور یک‌جرس صد کاروان محمل
مباش از ناله غافل گر همه بی‌ درد بر خیزد

خیال آوارهٔ دشت هوای اوست اجزایم
مبادا حسرتی زین خاک بادآورد برخیزد

در آن وادی‌ که دامان تصرف بشکند رنگم
چو اوراق خزان نقش قدم هم زرد برخیزد

ازین دام تعلق بسکه دشوار است وارستن
تحیر نقش بندد گر نگاهی فرد برخیزد

اگر این است نیرنگ اثر زخم محبت را
نفس از سینه چون صبحم قفس‌پرورد برخیزد

بقدر اعتبار آیینه دارد جوهر هرکس
ز جرات‌ گیر اگر مو بر تن نامرد برخیزد

ز املاک هوس‌، دل نام کلفت مزرعی دارم
چو زخم آنجا همه‌گر خنده‌کارم درد برخیزد

ز سامان جنون جوش سحر خواهم زدن بیدل
گریبان می‌درم چندان که از من گرد برخیزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.