هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند عشق، جنون، حسرت، و مبارزه درونی انسان با خود و جهان می‌پردازد. شاعر از غبار وجود خود، ترس‌ها، و آرزوهایش سخن می‌گوید و تصاویری از تضاد بین عقل و جنون، نور و سایه، و رنج و امید ارائه می‌دهد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها نیاز به تجربه و درک بیشتری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۲۳۶

از غبارم هرچه بالا می‌کشد
سرمه درچشم ثریا می‌کشد

بسکه مد وحشت شوقم رساست
فکر امروزم به فردا می‌کشد

تا خرد باقی‌ست صحرای جنون
دامن‌ از آلایش ما می‌کشد

خوابناکان می‌رمند از آگهی
سایه ازخورشید خود را می‌کشد

سخت بیرنگ است نقش مدعا
عالمی تصویر عنقا می‌کشد

خون دل بی‌پرده است از انفعال
سرنگونی می ز مینا می‌کشد

عقل‌ گو خون شو که تفتیش جنون
یک جهان شور از نفس وامی‌کشد

ما گرانجانان ز خود وامی‌کشیم
کوه از دامن اگر پا می‌کشد

تر زبانی خفت عقل‌ست و بس
صد شکست از موج دریا می‌کشد

محمل رنگ از شکستن بسته‌اند
بسکه بار درد دلها می‌کشد

عالمی را می‌برد حسرت فرو
این نهنگ تشنه دریا می‌کشد

زرپرستی می‌کند دل را سیاه
آخر این صفرا به سودا می‌کشد

بار ما بیدل به دوش عاجزی‌ست
سایه را افتادگی ها می‌کشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.