هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رهایی از آرزوها و رنج‌های زندگی سخن می‌گوید. او با کنار گذاشتن توقعات، به آرامش رسیده و جهان را با نگاهی جدید می‌بیند. عشق، جنون، تقدیر و آزادی از مفاهیم کلیدی این شعر هستند. شاعر با تصاویر شعری مانند قفس گلستان، سیل گریه، و بهار عریان، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، مانند تقدیر، آزادی و عشق، برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و تصاویر شعری انتزاعی، فهم شعر را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

غزل شمارهٔ ۱۲۵۱

ترک آرزوکردم رنج هستی آسان‌ شد
سوخت پرفشانی‌ها کاین قفس ‌گلستان شد

عالم از جنون من‌کردکسب همواری
سیل گریه سر دادم‌ کوه و دشت دامان شد

خامشی به دامانم شور صد قیامت ریخت
کاشتم نفس در دل، ریشهٔ نیستان شد

هرکجا نظر کردم فکر خویش راهم زد
غنچه تا گل این باغ بهر من ‌گرببان شد

بر صفای دل زاهد اینقدر چه می‌نازی
هرچه آینه ‌گردید باب خود فروشان شد

عشق ‌شکوه ‌آلودست تا چه دل فسرد امروز
سیل می‌رود نومید خانه‌ای که ویران شد

جیب ‌اگر به غارت رفت دامنی به دست آرپم
ای جنون به صحرا زن نوبهار عریان شد

جبریان تقدیریم قول و فعل ما عجز است
وهم می‌کند مختار آنقدر که نتوان شد

برق رفتن هوش است یا خیال دیداری
چون سپند از دورم آتشی نمایان شد

چین نازپرورده‌ست ‌گرد وحشتم بیدل
دامنی‌گر افشاندم طره‌ای پریشان شد
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.