هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، با تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و طبیعت می‌پردازد. شاعر از نگاه غبارانگیز، شوخی چشم غزالان، و جلوه‌های طبیعت برای توصیف عشق و حسرت خود استفاده می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند فقر، عافیت، و انتظار نیز در شعر مورد توجه قرار گرفته‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۵۲

رم وحشی نگاه من غبارانگیز جولان شد
سواد دشت امکان شوخی چشم غزالان شد

به ذوق جلوهٔ او از عدم تا سر برآوردم
چو توفان بهار از هرکف خاکم‌گریبان شد

خموشی را زبانها می‌دهد اعجاز حسن او
به چشمش سرمه تا بر خویشتن بالید مژگان شد

بقدر شوخی خطش سیاهی می‌کند داغم
ز هر دودی کز آنجا گرد کرد اینجا چراغان شد

طبیعت موج همواری زد از نومیدی مطلب
بلند و پست‌ ما را دست ‌بر هم سوده سوهان شد

حجاب‌اندیش ‌خورشید حضور کیست ‌این گلشن
که‌ گل چون صبح در گرد شکست ‌رنگ پنهان شد

به رو‌ی غیر در بستم ز رنج جستجو رستم
چراغ خلوتم آخر نگاه پیر کنعان شد

بهار صد گلستان مشربم از تازه‌روییها
چو صحرایم گشاد جبه طرح‌انداز دامان شد

زگنج فقر نقد عافیت جستم ندانستم
که خواهد بوریا هم بهر فریادم نیستان شد

درین حرمان‌سرا قربی به این دوری نمی‌باشد
منی در پرده می‌کردم تصور او نمایان شد

به مژگان بستنی ‌کوته کنم افسانهٔ حسرت
حریف انتظار مطلب نایاب نتوان شد

سراپا معنی دردم عبارت ختم‌ کن بیدل
که من هر جا گریبان چاک‌ کردم ناله عریان شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.