هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی، احساسات شاعرانه‌ای از درد، عشق، جستجوی معنوی و انتقاد اجتماعی را بیان می‌کند. شاعر از مفاهیمی مانند رنج، شهادت، طبیعت و ناپایداری زندگی سخن می‌گوید و با زبانی نمادین، وضعیت انسان و جامعه را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و از استعاره‌های پیچیده استفاده می‌کند که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند شهادت و انتقادهای اجتماعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۶۷

رضاعت از برم چندانکه گردم پیر می‌جوشد
چو آتش می‌شوم خا کستر اما شیر می‌جوشد

ندارد مزرع دیوانگان بی‌ناله سیرابی
همین یک ریشه از صد دانهٔ زنجیر می‌جوشد

دلم مشکن مبادا نقش بندد شکل بیدادت
زموی چینی اینجا خامهٔ تصویر می‌جوشد

چه دارد انفعال طبع ظالم جز سیه ‌رویی
عرق از سنگ اگربی‌پرده‌گردد قیر می‌جوشد

تبرا از شلایینی ندارد طینت مبرم
ز هرجایی که جوشد خار دامنگیر می جوشد

نفس‌سوز دماغ شرح و بسط زندگی تاکی
به این خوابی‌ که دارم پا زدن تعبیر می‌جوشد

سراغ عافیت خواهی به میدان شهادت رو
که صد بالین راحت از پر یک تیر می‌جوشد

در این صحرا شکارافکن خیال کیست حیرانم
که رقص موج‌ گل با خون هر نخجیر می جوشد

ز صبح مقصد آگه نیستم لیک اینقدر دانم
که سرتاپای ‌من چون سایه یک شبگیر می‌جوشد

مگر از جوهر یاقوت رنگ‌ است‌ این‌ گلستان را
که آب و آتش‌گل پر ادب تاثیر می‌جوشد

دماغ آشفتهٔ خاصیت، ‌پنجاب وکشمیرم
که بوی هر گل آنجا با پیاز و سیر می‌جوشد

به‌ربط ناقصان بیدل مده زحمت ریاضت را
بهم انگورهای خام در خم دیر می‌جوشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.