۲۴۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۲۶۸

نه تنها از قدح مستی و از گل رنگ می‌جوشد
نوای محفل قدرت به صد آهنگ می‌جوشد

بجا واماندنت زیر قدم صد دشت گم دارد
اگر در گردش آیی خانه با فرسنگ می‌جوشد

جهان را بی‌تأمّل کرده‌ای نظاره زین غافل
که این حیرت‌فزا از سینه‌های تنگ می جوشد

در این‌ صحرا که یکسر بال‌ طاووس است اجزایش
غباری گر به خود بالد همان نیرنگ میجوشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.