هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های عمیق، به مفاهیمی مانند ناپایداری دنیا، بی‌خبری انسان از حقایق وجودی، و محدودیت‌های عقل در درک معانی بلند می‌پردازد. شاعر با اشاره به مفاهیمی مانند میکده، باده، و خرابات، جهان را به مکانی بی‌ثبات و مستانه تشبیه می‌کند که انسان در آن اسیر اوهام و نادانی است. در نهایت، شعر بر ناتوانی انسان در برابر تقدیر و فرمان ازل تأکید دارد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در این شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بالایی از زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان نمادین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۸۰

عالم همه زین میکده بیهوش برآمد
چون باده ز خم بیخبر از جوش برآمد

چندانکه گشودیم سر دیگ تسلی
سرپوش دگر از ته سرپوش برآمد

حرفی به زبان آمده صد جلدکتاب‌ست
عنقا به خیال که فراموش برآمد

ای بیخبران چارهٔ فرمان ازل نیست
آهی‌که دل امروز کشد دوش برآمد

بی‌مطلبی آینه‌، جمعیت دلهاست
موج‌گهر از عالم آغوش برآمد

کیفیت مو داشت‌ گل شیب و شبابت
پیش ازکفن این جلوه سیه‌پوش برآمد

این دیر خرابات خیالی‌ست که اینجا
تا شعلهٔ جواله قدح‌نوش برآمد

دون‌طبع همان منفعل عرض بزرگی‌ست
دستار نمود آبله پاپوش برآمد

بر منظر معنی‌که ز اوهام بلندست
نتوان به خیالات هوس ‌گوش برآمد

صد مرحله طی‌کرد خرد در طلب اما
آخرپی ما آن طرف هوش برآمد

از نغمهٔ تحقیق صدایی نشنیدیم
فریاد که ساز همه خاموش برآمد

دیدیم همین هستی ما زحمت ما بود
سر آخر کار آبلهٔ دوش برآمد

بیدل مثل کهنهٔ افسانهٔ هستی
زین گوش درون رفت و از آن گوش برآمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.