هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی بیانگر مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است. شاعر از ناتوانی انسان در رسیدن به آرزوها با تلاش صرف سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که گوهر وجودی انسان تنها با رنج و گذشتن از خود به دست می‌آید. او همچنین به ناپایداری دنیا و نیرنگ‌های نفس اشاره کرده و تأکید می‌کند که حقیقت تنها با بصیرت درونی قابل درک است. در نهایت، شاعر به عشق و فنا در معشوق حقیقی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۷۹

نتوان به تلاش از غم اسباب برآمد
گوهر چه نفس سوخت ‌که از آب برآمد

غافل نتوان بود به خمخانهٔ توفیق
ز آن جوش‌ که دردی ز می ناب برآمد

خواه انجمن‌آرا شد و خواه آینه پرداخت
از خانهٔ خورشید همین تاب برآمد

نیرنگ نفس شور دو عالم به عدم بست
در ساز نبود اینکه ز مضراب برآمد

ای دیده‌وران چارهٔ حیرت چه خیال است
آیینه عبث طالب سیماب برآمد

از ساحل این بحر زبان می‌کشد آتش
کشتی به چه امید ز گرداب برآمد

بیش از همه در عالم غیرت خجلم‌ کرد
آن‌ کار که بی‌منت احباب برآمد

این دشت ز بس منفعل‌ کوشش ما بود
خاکی‌ که بر آن دست زدیم آب برآمد

زین باغ به‌ کیفین رنگی نرسیدیم
دریا همه یک ‌گوهر نایاب برآمد

پیدایی او صرفهٔ موهومی ما نیست
با سایه مگوییدکه مهتاب برآمد

زان گرمی نازی که دمید ازکف پایش
مخمل عرقی‌کردکه از خواب برآمد

بیدل چو مه نو به سجودکه خمیدی
کامروز چراغ تو ز محراب برآمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.