هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، غزلی عاشقانه و حزن‌انگیز است که به بیان درد فراق و اندوه ناشی از دوری معشوق می‌پردازد. شاعر با تصاویر شاعرانه‌ای مانند موج گل، شب‌های تار، و سینهٔ داغدار، احساس تنهایی و اشتیاق خود را به تصویر می‌کشد. او از بی‌ثباتی دنیا و بی‌ارزشی شهرت و اعتبار سخن می‌گوید و عمق رنج خود را با تشبیهاتی مانند دود آه و لاله‌زار نشان می‌دهد. در نهایت، شعر با تأکید بر انتظار وصال و باقی ماندن آرزوها به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند 'خون شدن'، 'داغ جگر'، و 'کارزار' ممکن است برای کودکان و نوجوانان نامناسب باشد. مخاطبان بالای 16 سال به‌اندازه‌کافی بلوغ فکری و عاطفی دارند تا بتوانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۱۲۹۲

موج‌گل بی‌تو خار را ماند
صبح‌‌، شبهای تار را ماند

به فسون نشاط خون شده‌ام
نشئهٔ من خمار را ماند

چشم آیینه از تماشایش
نسخهٔ نوبهار را ماند

زندگانی وگیر و دار نفس
عرصهٔ کارزار را ماند

گل شبنم‌فروش این گلشن
سینهٔ داغدار را ماند

چند باشی ز حاصل دنیا
محو فخری‌که عار را ماند

شهرت اعتبار تشهیرست
معتبر خر سوار را ماند

دود آهم ز جوش داغ جگر
نگهت لاله‌زار را ماند

می‌کشندت ز خلق خوش باشد
جاه هم پای دار را ماند

تا نظر باز کرده‌ای هیچ است
عمر برق شرار را ماند

مژه واکردنی نمی‌ارزد
همه عالم غبار را ماند

محو یاریم و آرزو باقی‌ست
وصل ما انتظار را ماند

بی‌تو آغوش گریه‌آلودم
زخم خون درکنار را ماند

سایه را نیست آفت سیلاب
خاکساری حصار را ماند

نسخهٔ صد چمن زدیم بهم
نیست رنگی‌که یار را ماند

مژهٔ خونفشان بیدل ما
رگ ابر بهار را ماند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.