هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، عشق و وابستگی خود به معشوق را بیان می‌کند. او معشوق را تنها یار و آرامش‌بخش خود می‌داند و تأکید می‌کند که جز عشق او چیزی نمی‌خواهد. شاعر زیبایی و لطافت معشوق را ستایش کرده و خود را کاملاً به او وابسته می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر پیچیده به نظر برسد.

غزل شمارهٔ ۱۶۱۷

بُتِ بی­‌نَقْش و نِگارم جُزِتو یار ندارم
تویی آرامِ دلِ من مَبَر ای دوست قَرارم

زِجَفایِ تو حَزینم جُزِعشقت نَگُزینم
هَوَسی نیست جُز اینم جُز ازین کار ندارم

تو به رُخسارْ چو ماهی چه لَطیفیّ و چه شاهی
تو مرا پُشت و پناهی زِتو آراسته کارم

جُزِعشقَت نَپَذیرم جُزِزُلفِ تو نگیرم
که دَرین عَهد چو تیرم که برین چَنگْ چو تارم

تَنِ ما را همه جان کُن همه را گوهرِ کان کُن
زِ طَرَب چَشمه رَوان کُن به سویِ باغ و بهارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.