هوش مصنوعی:
این متن بیانگر عشق و رهایی از دغدغههای دنیوی است. شاعر از عشق به عنوان نیرویی برتر یاد میکند که او را از سردرگمی نجات میدهد و به سوی حیات ابدی هدایت میکند. او خود را فراتر از مقامات دنیوی مانند امیر و وزیر میداند و از وابستگی به دنیا و موجودات آن دوری میجوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۶۱۸
عَلَمِ عشق بَرآمَد بِرَهانَد زِ زَحیرم
به لبِ چَشمهٔ حیوان بِکَشَم پای بمیرم
به کِه مانَم به کِه مانَم که سُطُرلابِ جهانم
چو قَضا حُکْمِ رَوانَم نه امیرم نه وَزیرم
بُرو ای عالَمِ هستی همه را پایْ بِبَستی
تو اگر جانِ مَنَستی نَپَذیرم نَپَذیرم
به لبِ چَشمهٔ حیوان بِکَشَم پای بمیرم
به کِه مانَم به کِه مانَم که سُطُرلابِ جهانم
چو قَضا حُکْمِ رَوانَم نه امیرم نه وَزیرم
بُرو ای عالَمِ هستی همه را پایْ بِبَستی
تو اگر جانِ مَنَستی نَپَذیرم نَپَذیرم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.