هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره‌ی انتظار، امید، شکست، تنهایی و رنج‌های عاطفی است. شاعر از طلسم انتظار، دل‌های امیدوار، محرومیت، غبار خاک، شکست، مرگ، زخم‌های روحی، بی‌بهاری و تیره‌روزی‌های خود سخن می‌گوید. او از سوختن مانند شمع، سنگینی دل، و ناتوانی در یافتن آرامش می‌نالد. در نهایت، شعر به‌صورتی نمادین به بی‌هوایی و واماندگی شاعر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی موجود در شعر، مانند مرگ، شکست، رنج‌های روحی و نمادگرایی، برای درک و ارتباط برقرار کردن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. این محتوا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۳۲

وعده افسونان طلسم انتظارم کرده‌اند
پای تا سر یک دل امیدوارم کرده‌اند

تا نباشم بعد از این محروم طوف دامنی
خاک بر جا مانده‌ای بودم غبارم‌کرده‌اند

برنمی‌آیم زآغوش شکست رنگ خوبش
همچو شمع از پرتو خود در حصارم‌ کرده‌اند

بعد مردن هم ز خاک من‌گرانجانی نرفت
از دل سنگین همان لوح مزارم کرده‌اند

یک نفس بیچاک نتوان یافت جیب هستی‌ام
زخمی خمیازه مانند خمارم کرده‌اند

نخل تمثال مرا نشو و نمو پیداست چیست
صافی آیینه‌ای را آبیارم کرده‌اند

می‌توان صد رنگ گل چید از طلسم وضع‌ من
چون جنون تعمیر بنیاد از بهارم کرده‌اند

حامل نقد نشاطم ‌کیسهٔ داغ است و بس
همچو شمع از سوختن‌گل درکنارم‌کرده‌اند

بی‌بهاری نیست سیر تیره‌روزی های من
انتخاب از داغ چندین لاله‌زارم کرده‌اند

هستی‌ام حکم فنا دارد نمی‌دانم چو صبح
تهمت‌آلود نفس بهر چه کارم کرده‌اند

تا بود دل در بغل نتوان ‌کفیل راز شد
بی‌خبر کایینه دارم‌، پرده‌دارم کرده‌اند

بی‌هوایی نیست بیدل شبنم وامانده‌ام
ازگداز صد پری یک شیشه‌وارم‌کرده‌اند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.