۲۶۰ بار خوانده شده
اهل معنی گر به گفتوگو نفس فرسودهاند
هم به قدر جنبش لب دستبر هم سودهاند
آبرو میخواهی از اظهار حاجت شرم دار
این ترنم را ز قانون حیا نسرودهاند
بگذر از دعویکه در خلوتگه عشق غیور
محرمان خانه، بیرون در نگشودهاند
نقش ما آزادگان بیشبههٔ تحقیق نیست
خامهٔ تصویر ما کمتر به رنگ آلودهاند
قدردانیهای راحت نیست در بنیاد خلق
چون نفس یکسر هلاک کوشش بیهودهاند
بیخبر مگذر ز ماکاین سبزههای پیسپر
یکقلم در سایهٔ مژگان ناز آسودهاند
هیچکس از نور عالمتاب دل آگاه نیست
خانهٔ خورشید ما را پر بهگل اندوده اند
راه دیگر وانشد برکوشش پرواز ما
بیپر و بالان همین چاک قفس پیمودهاند
مشت خاکیم از فضولی شرم باید داشتن
جز ادب کاری که باب ماست کم فرموده اند
زیر سنگ است از من و ما دامن آزادیام
آه ازبن رنگی که بر بوی گلم افزودهاند
بیدل اینعیش و غم و عجزو غرور و مهر وکین
در ازل زینسان که موجودند با هم بودهاند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هم به قدر جنبش لب دستبر هم سودهاند
آبرو میخواهی از اظهار حاجت شرم دار
این ترنم را ز قانون حیا نسرودهاند
بگذر از دعویکه در خلوتگه عشق غیور
محرمان خانه، بیرون در نگشودهاند
نقش ما آزادگان بیشبههٔ تحقیق نیست
خامهٔ تصویر ما کمتر به رنگ آلودهاند
قدردانیهای راحت نیست در بنیاد خلق
چون نفس یکسر هلاک کوشش بیهودهاند
بیخبر مگذر ز ماکاین سبزههای پیسپر
یکقلم در سایهٔ مژگان ناز آسودهاند
هیچکس از نور عالمتاب دل آگاه نیست
خانهٔ خورشید ما را پر بهگل اندوده اند
راه دیگر وانشد برکوشش پرواز ما
بیپر و بالان همین چاک قفس پیمودهاند
مشت خاکیم از فضولی شرم باید داشتن
جز ادب کاری که باب ماست کم فرموده اند
زیر سنگ است از من و ما دامن آزادیام
آه ازبن رنگی که بر بوی گلم افزودهاند
بیدل اینعیش و غم و عجزو غرور و مهر وکین
در ازل زینسان که موجودند با هم بودهاند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.