هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند عشق، زندگی، رنج‌های بشری و فلسفه‌ی وجودی می‌پردازد. شاعر با نگاهی تلخ‌کامانه اما همراه با طنز و خنده، از ناپایداری زندگی، بی‌عدالتی‌ها و رنج‌های انسان سخن می‌گوید و مخاطب را به پذیرش این شرایط با خنده و شوخ‌طبعی دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷۱

ای بی‌نصیب عشق به ‌کار هوس بخند
بر بال هرزه پر دو سه چاک قفس بخند

دل جمع‌کن به یک دو قدح ازهزار وهم
برمحتسب بتیز و به ریش عسس بخند

اوقات زندگی ز فسردن به باد رفت
برگریه‌ات اگر نبود دسترس بخند

زین جمع مال مسخرگی موج می زند
خلقی‌ست درکمند فسار و مرس بخند

شور ترانه‌سنجی عنقایی‌ات رساست
چندی به قاه‌قاه طنین مگس بخند

از شرم چون شرر مژه‌ای واکن و بپوش
سامان این بهار همین است و بس بخند

زین‌کشت‌خون به‌دل چه‌ضرور است رستنت
لب گندمین کن و به تلاش عدس بخند

در آتش است شمع و همان خنده می‌کند
ای خامشی به غفلت این بوالهوس بخند

تاکی‌کند فسون نفس داغ فرصتت
ای آتش فسرده به سامان خس بخند

خاموش رفته‌اند رفیقانت از نظر
اشکی به درد قافلهٔ بی‌جرس بخند

بر زندگی چو صبح‌ گمان بقاکبراست
گو این غبار رفته به‌گردون نفس بخند

بیدل چو گل اگر فکنی طرح انبساط
چشمی به خویش واکن و بر پیش و پس بخند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.