هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، ناامیدی، و تأمل در هستی می‌پردازد. شاعر از دردها و داغ‌های عشق سخن می‌گوید و به ناپایداری دنیا و فریبندگی ظواهر اشاره می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند سکوت، تحیر، و شکستن آینه‌ها به عنوان نمادهایی از نابسامانی درونی و بیرونی به کار رفته‌اند.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و از استعاره‌های پیچیده استفاده می‌کند که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، مضامین سنگین مانند رنج، ناامیدی، و مرگ ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷۵

حاصل عافیت آنها که به دامن‌کردند
چو خموشی نفس سوخته خرمن کردند

دل ز هستی چه خیال است مکدر نشود
از نفس‌خانهٔ این آینه روشن کردند

شعلهٔ دردم و تنن لاله‌ستان می‌جوشم
هرکجا داغ تو بود آینهٔ من‌کردند

آه ازین جلوه‌فروشان مروّت دشمن
کز تغافل چقدر آینه آهن‌کردند

جلوه آنجاکه بهار چمن بیرنگیست
صیقل آینه موقوف شکستن کردند

در مقامی ‌که تمنا به خیالت می‌سوخت
شرری جست ز دل وادی ایمن ‌کردند

چون نفس جرات جولان چقدر بیدردی‌ست
پای ما راکه ز دل آبله دامن‌کردند

نوبهار آنهمه مشاطگی خاک نداشت
خون ما زنخت به این رنگ‌که‌گلشن‌کردند

نرگسستان جهان وعده‌گه دیداری‌ست
کز تحیر همه جا آینه خرمن ‌کردند

ای خوش آن موج‌که در طبع‌گهر خاک شود
عجز بالیدهٔ ما را رگ گردن‌ کردند

زخم درکیش ضعیفی اثر ایجاد رفوست
کشتهٔ رشکم ازآن تیغ‌که سوزن‌کردند

یک سپند آنهمه سامان نفروشد بیدل
عقده‌ای داشت دل سوخته شیون‌ کردند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.