هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فداکاری در راه معشوق سخن می‌گوید. او تصمیم می‌گیرد که درد عشق را تحمل کند و خود را وقف معشوق نماید. همچنین، از تشنگی عشق و تلاش برای رسیدن به کمال عاشقی صحبت می‌کند و بیان می‌کند که برخی مفاهیم را نمی‌توان با کلمات بیان کرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۵۶

هم به دَرد این دَرد را دَرمان کُنم
هم به صبر این کار را آسان کُنم

یا بَرآرَم پایِ جان زین آب و گِل
یا دل و جانْ وَقفِ دِلْداران کُنم

داغِ پَروانه سْتَم از شمعِ اَلَست
خِدمَتِ شمعِ همان سُلطان کُنم

عشقْ مهمان شُد بَرِ این سوخته
یک دلی دارم پِی‌‌اش قُربان کُنم

نَفْس اگر چون گُربه گوید که مَیاو
گُربه وارش من دَرین اَنْبان کُنم

از مَلولی هر کِه گَردانَد سَری
دَرکَشَم در چَرخَش و گَردان کُنم

آن مَلولی دُنْبَلِ‌ بی‌عشقی است
جانِ او را عاشقِ ایشان کُنم

عاشقی چِبْوَد کَمالِ تشنگی
پس بیانِ چَشمهٔ حیوان کُنم

من نگویم شَرحِ او خامُش کُنم
آنچه اَنْدَر شَرحْ نایَد آن کُنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.