هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تجربههای عاطفی خود مانند صحبت با غم، وعدههای ناکام، ندامت از صبر، و ملامتهای بیجا سخن میگوید. او از عشق و محبت با گرمی یاد میکند و تأکید میکند که عشق، عنان زندگیاش را گرفته است. همچنین، اشارهای به لذتهای ابدی و تأثیرات عمیق عاطفی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربههای زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۹
منم که یافته ام ذوق صحبت غم را
به صبح عید دهم وعده ی شام ماتم را
ز لاف صبر بسی نادمیم، طعنه مزن
مروت که ملامت بلاست ملزم را
به لذت ابد ار زنم او دلا مژده
که داد بی اثری انفعال مرهم را
هوای باغ محبت به غایتی گرم است
که هیچ سبزه ندیده است روی شبنم را
قبول عشق عنانم گرفت عرفی برد
به خلوتی که تصور نبود محرم را
به صبح عید دهم وعده ی شام ماتم را
ز لاف صبر بسی نادمیم، طعنه مزن
مروت که ملامت بلاست ملزم را
به لذت ابد ار زنم او دلا مژده
که داد بی اثری انفعال مرهم را
هوای باغ محبت به غایتی گرم است
که هیچ سبزه ندیده است روی شبنم را
قبول عشق عنانم گرفت عرفی برد
به خلوتی که تصور نبود محرم را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.