هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عرفی شیرازی بیانگر درد عشق، ناامیدی از وفاداری، و تمایل به رهایی از قید عقل و منطق است. شاعر از عشق و جور معشوق شکایت می‌کند و به دنبال راهی برای رهایی از این درد می‌گردد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶

چراغ عشق به گلخن شود دلیل مرا
شبی به گلخن خود می برد خلیل مرا

ز باغ وصل ثمر خواهم آن قدر که دهند
کجا نظر به کثیر است و یا قلیل مرا

رو ای مگس به مگس ران مساز محتاجم
که منفعل نکند بال جبرییل مرا

علاج تشتگی ام خون دل کند ور نه
ز روی لب گذرد بند سلسبیل مرا

چه گونه باورم آید ز اهل حسن وفا
نکرده حسن تو ملزم به صد دلیل مرا

فغان ز جلوه ی جنت که با سخاوت عشق
به بر فشاندن جان می کند بخیل مرا

دلم ز جور خسیسان الم کشد ور نه
نمی گزد ستم مردم اصیل مرا

کجاست عرفی مجنون که تازیانه ی او
ز کوی عقل بدارد هزار میل مرا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.