هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و جدایی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که با رفتن معشوق، آرامش و شادی از زندگی‌اش رفته است. او از ناتوانی و رنجی که احساس می‌کند، شکایت کرده و تأکید می‌کند که بدون حضور معشوق، هیچ چیز برایش خوشایند نیست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، بیان احساسات شدید و درد ناشی از جدایی نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۵۹

دستِ من گیر ای پسر، خوش نیستم
ای قَدِ تو چون شَجَر، خوش نیستم

نی بِهِل دستم که رَنجَم از دل است
دَردِ دل را گُلْشِکَر خوش نیستم

تا تو رفتی قُوَّت و صبرم بِرَفت
تا تو رفتی من دِگَر خوش نیستم

دست‌ها را چون کَمَر کُن گِردِ من
هین که من‌ بی‌این کَمَر خوش نیستم

ناتوانم رفتم از دست ای حکیم
دست بر من نِهْ مَگَر خوش نیستم

ای گرفته آتشَت زیر و زَبَر
این چُنین زیر و زَبَر خوش نیستم

چه خَبَر پُرسی که‌ بی‌جامِ لَبَت
باخَبَر یا‌ بی‌خَبَر خوش نیستم

سَر‌ همی‌پیچَم به هر سو هم چُنین
چیست یعنی من زِ سَر خوش نیستم

چَشم می‌بَندم به هر دَم تا به دیر
زان که‌ بی‌تو با نَظَر خوش نیستم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.