هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عرفی شیرازی، بیانگر شوق و اشتیاق شدید عاشق به معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند آتش تب شوق، زلف دل‌آویز، و سمند سعی، حالات درونی خود را به زیبایی به تصویر می‌کشد. او از فراق و دوری می‌نالد و معشوق را به دلیل جذابیت‌هایش می‌ستاید. در پایان، شاعر به ناتوانی خود در برابر جذابیت معشوق اعتراف می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به دانش ادبی پایه دارد که معمولاً در این سن شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۵۴

از آن ز شربت صلحم هوای پرهیز است
که آتش تب شوقم نه آن چنان تیز است

چو زلف باز کنی ناله خیزد از دل ها
که دام ما همه این طره ی دل آویز است

ز طره مشک به دامان کوهکن پاشد
اگر چه تکیه ی شیرین به دوش پرویز است

سمند سعی چه بیهوده رانی ای فرهاد
که هم عنانی گردون نصیب شبدیز است

چگونه مانع نظاره ام شوی که مرا
ز شوق روی تو سر تا قدم نگه خیز است

ستزه باخت به میدان امتحان عرفی
عنان کشیده چه داری، محل مهمیز است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.