هوش مصنوعی: این شعر از عرفی شیرازی بیانگر ناامیدی و تسلیم در برابر شرایط سخت زندگی است. شاعر با استفاده از تصاویر مختلف مانند نیش، مرهم، سلطنت، ستم و عشق، به بیان دردها و رنج‌های انسان می‌پردازد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که گاهی باید با کم‌ترین ها قناعت کرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مضامین مانند ناامیدی و ستم ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۲

گر نوش وفا قحط شود، نیش کفاف است
امروز که مرهم نبود ریش کفاف است

گر سلطنت دنیی و دین جمع نکردیم
پیشانی شاه و دل درویش کفاف است

بی سلسله جنبان ستم چرخ بجستند
پیرانه ستم گر نکند خویش کفاف است

آن را که در گنج سعادت بگشایند
تشویش ستم های کم و بیش کفاف است

در منجله ی عشق سر انگشت فرو بر
گر شهد میسر نشود نیش کفاف است

عرفی به ره تجربه زین پس بنشینند
محنت زده را واقعه ی پیش کفاف است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.