هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و جفا، تحولات روحی و عاطفی، و قدرت عشق در دگرگونی جهان سخن می‌گوید. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که می‌تواند سنگ را به گوهر تبدیل کند و مؤمنان را به اسیران زلف کافر بدل سازد. همچنین، شاعر از عشق به عنوان عاملی برای تحول و دگرگونی در جهان و انسان‌ها یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و تحولات روحی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۶۶

گفته‌‌یی من یارِ دیگر می‌کُنم
بر تو دلْ چون سنگِ مَرمَر می‌کُنم

پس تو خود این گو که از تیغِ جَفا
عاشقی را قَصْد و‌ بی‌سَر می‌کُنم

گوهری را زیرِ مَرمَر می‌کَشَم
مَرمَری را لَعْل و گوهر می‌کُنم

صد هزاران مؤمنِ توحید را
بَستهٔ آن زُلفِ کافَر می‌کُنم

عاشقان را در کَشاکَش هَمچو ماه
گاهْ فَربه گاه لاغَر می‌کُنم

کَلّه‌هایِ عشق را از خُنْبِ جان
کَیلِ باده هَمچو ساغَر می‌کُنم

باغِ دلْ سَرسَبز و تَر باشد، وَلیک
از فِراقَش خُشک و‌ بی‌بَر می‌کُنم

گُلْبُنان را جُمله گَردن می‌زَنَم
قَصدِ شاخِ تازه و تَر می‌کُنم

 چون که‌ بی‌من باغْ حال خود بِدید
جور هِشْتَم، داد و داور می‌کُنم

از بهارِ وصلْ بر بیمارِ دِیْ
مَغْفِرَت را روح پَروَر می‌کُنم

بارِ دیگر از بَرِ سیمینِ خود
دستِ‌ بی‌سیمان پُر از زَر می‌کُنم

بندگانِ خویش را بر هر دو کَوْن
خُسرو و خاقان و سَنْجَر می‌کُنم

شَمسِ تبریزی‌ همی‌گوید به روح
من زِ عینِ روحْ سَروَر می‌کُنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.