هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و دردهای عاشقانه خود می‌گوید. او از عشق سخن می‌گوید که مانند سیل آتش از وجودش گذشته است، از غم‌هایی که بر او وارد شده و از دشواری‌هایی که در راه عشق متحمل شده است. همچنین، او به مقایسه خود با دیگران می‌پردازد و احساس می‌کند که هنر و رنجش از دیگران بیشتر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و درد عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۹۴

خوناب آتشین ز سر من گذشته است
وین سیل آتش از جگر من گذشته است

مرغ هوای خلدم و تا پر گشوده ام
صد تیر غم ز بال و پر من گذشته است

من داده ام به عشق تو دل، در زبان خلق
دایم حکایت از خطر من گذشته است

دل صید گشته، کنون، کار با قضاست
کار از فغان و الحذر من گذشته است

بر عیش تلخ من مبر ای مدعی حسد
سیلاب زهر بر شکن من گذشته است

هر گه که دیده ام گل روی خیال دوست
در رنگ دشمن از نظر من گذشته است

از من کجا به صحبت عرفی سزد که او
عیبش ز پایه ی هنر من گذشته است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.