هوش مصنوعی:
این شعر از عرفی شیرازی بیانگر درد هجران و عشق ناکام است. شاعر از رنج دوری معشوق و تأثیر عمیق آن بر ایمان و وجود خود میگوید. او از زخمهای عشق و تأثیر آن بر روح و جسم خود سخن میگوید و در نهایت، به ناتوانی در رسیدن به آرامش اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و رنج عشق ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۹۵
وه که از دوختن، این چاک گریبان رفته است
این شکافی است که تا دامن ایمان رفته است
به حوالی تن از شرم نیاید فردا
جان آن کس که ز هجران تو آسان رفته است
لذتی یافته کام دلم از ناوک او
کز گلوی هوسم چاشنی جان رفته است
رفت آن آفت دین از برم ای هوش بیا
تا ببینم که چه ها بر سر ایمان رفته است
همت آن بود که لب تشنه بمیرد عرفی
ور نه صد بار به سر چشمه ی حیوان رفته است
این شکافی است که تا دامن ایمان رفته است
به حوالی تن از شرم نیاید فردا
جان آن کس که ز هجران تو آسان رفته است
لذتی یافته کام دلم از ناوک او
کز گلوی هوسم چاشنی جان رفته است
رفت آن آفت دین از برم ای هوش بیا
تا ببینم که چه ها بر سر ایمان رفته است
همت آن بود که لب تشنه بمیرد عرفی
ور نه صد بار به سر چشمه ی حیوان رفته است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.