هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عشق، اشتیاق، و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از عشق به عنوان یک ضرورت و بازی دل‌انگیز یاد می‌کند و در عین حال از دردها و محدودیت‌های آن نیز می‌نالد. همچنین، اشاراتی به طبیعت و عناصری مانند بلبل و پرواز دارد که نماد آزادی و زیبایی هستند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۰

خبری خواهم از آن کوی که اعزازی هست
ز برون عرض نیازی ، ز درون نازی هست

گاه گاهی به دعا یک دو بساطی در باز
عشق این شیوه ضرور است، دغابازی هست

های هایی ز من بلبل عشرت بشنو
در مصیبت کده هم مرغ خوش آوازی هست

آتشین بال و پرم دود بر آرد ز قفس
گو ندانم که مرا رخصت پروازی هست

جهتی دید و هوایی خوش و پرواز گرفت
لیک مسکین چه خبر داشت که شهبازی هست

عرفی آن زلف سیاه است کمندی که مراست
مانده چین بر سر چین خم اندازی هست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.