هوش مصنوعی: این شعر از عرفی شیرازی بیانگر ناکامی‌ها و آرزوهای بربادرفته است. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های مختلف، به شرایطی اشاره می‌کند که اگر فرصت‌ها و شانس‌ها به موقع استفاده می‌شدند، نتایج بهتری حاصل می‌شد. او از مفاهیمی مانند فرصت‌های ازدست‌رفته، سعادت، وسوسه، غرور، و ناکامی‌های زندگی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مضامین آن نیاز به درک ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۶

گر دل عنان فرصت از آغاز می گرفت
کام ابد ز طالع ناساز می گرفت

گر سایه ی همای سعادت نمی گذاشت
کبک دری ز چنگل شهباز می گرفت

گر در کمین وسوسه هشیاری کس است
جاسوس طبع خانه برانداز می گرفت

گر در فریب گاه سلامت نمی غنود
صد دزد خانگی به در راز می گرفت

پیمانه ی غرور لیالب نمی کشید
گر ساغری ز مردم طناز می گرفت

گر می گذاشت غمزه ی سافی به دست صبر
از دست او پیاله به عهد ناز می گرفت

یک جام بی تبسمی اکنون نمی دهد
مشتی که زهر چشم ز من باز می گرفت

عرفی ز پا فتاده همین بود در جهان
مرعی که کام خویش ز پرواز می گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.