هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناتوانی خود در تحمل جدایی و جفا سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که هرچند تلاش کرده تا با جدایی کنار بیاید، اما نتوانسته است. همچنین، از جفا و بی‌وفایی دیگران شکایت دارد و می‌گوید که از این رفتارها خسته شده است. در نهایت، او از خداوند طلب کمک می‌کند و می‌گوید که حتی از خدا نیز نتوانسته است شکایت کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند جدایی، جفا و درخواست کمک از خدا نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۶۷۶

عاقِبَت ای جانْ فَزا نَشْکیفتَم
خشم رفتم،‌ بی‌شما نَشْکیفتَم

در جُدایی خواستم تا خو کُنم
راستی گویم، جُدا نَشْکیفتَم

کِی شَکیبَد خود کَهی از کَهْرُبا؟
کاهَم و از کَهْرُبا نَشْکیفتَم

هر جَفاکَش طالِبِ روزِ وَفاست
من جَفاکَش از وَفا نَشْکیفتَم

نَرم نَرمَک گویدم، بازآمدی
گویَمش ای جانِ ما نَشْکیفتَم

ای دل و ای جان و چَشمِ روشنَم
بی پناهِ توتیا نَشْکیفتَم

بر سَرَم می‌زد که دیدی تو سِزا؟
ناسِزایَم ناسِزا نَشْکیفتَم

آزمودم مُردگیّ و زندگی
در فَنا و در بَقا نَشْکیفتَم

مُطربا این پَرده گو بَهرِ خدا
ای خدا و ای خدا نَشْکیفتَم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.