۲۸۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۷۶

عاقِبَت ای جانْ فَزا نَشْکیفتَم
خشم رفتم،‌ بی‌شما نَشْکیفتَم

در جُدایی خواستم تا خو کُنم
راستی گویم، جُدا نَشْکیفتَم

کِی شَکیبَد خود کَهی از کَهْرُبا؟
کاهَم و از کَهْرُبا نَشْکیفتَم

هر جَفاکَش طالِبِ روزِ وَفاست
من جَفاکَش از وَفا نَشْکیفتَم

نَرم نَرمَک گویدم، بازآمدی
گویَمش ای جانِ ما نَشْکیفتَم

ای دل و ای جان و چَشمِ روشنَم
بی پناهِ توتیا نَشْکیفتَم

بر سَرَم می‌زد که دیدی تو سِزا؟
ناسِزایَم ناسِزا نَشْکیفتَم

آزمودم مُردگیّ و زندگی
در فَنا و در بَقا نَشْکیفتَم

مُطربا این پَرده گو بَهرِ خدا
ای خدا و ای خدا نَشْکیفتَم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.