۲۷۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۳

گر دَرِ عشق زنی تاب ملامت باید
دل آمادهٔ آشوب قیامت باید

در قبول نظر عشق هزاران شرط است
اول از عافیت رفته ندامت باید

تا به کی شاهد معنی بکشد بند نقاب
عمر ها بر در اندیشه اقامت باید

حسن سلمی ز تماشاگه هر بوالهوس است
چشمی از دیدن جز وِی به سلامت باید

طاقت سایه نداریم، چه اندیشه کنیم
پنجه در پنجهٔ خورشید قیامت باید

عرفی از رمز ملامت نشود دعوی عشق
همه صاحب نظرانیم، علامت باید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.