هوش مصنوعی: این شعر از عرفی شیرازی، شاعر پارسی‌گوی، بیانگر عشق و درد ناشی از آن است. شاعر از لعل لب معشوق و هوس‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و از فتنه‌ای که حتی سیمرغ را به مگس تبدیل می‌کند، یاد می‌کند. او از دل‌هایی که در قفس اسیرند و ناله‌هایی که به دلیل ضعف نفس به لب نمی‌رسند، می‌گوید. شاعر خود را بنده عشق و آیین دیارش می‌داند و از همراهی با شعله و خس حکایت می‌کند. در نهایت، او از باده‌نوشی و همراهی با عسس (نگهبان) سخن می‌گوید که نه از روی حیله، بلکه از سر قبول است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۴

عصمت از لعل لبت گرد هوس می گردد
فتنه مفروش که سیمرغ مگس می گردد

در بهاران همه کس همدم مرغ چمن اند
دل من هم نفس مرغ قفس می گردد

ناله ای می کشم از درد تو گاهی، لیکن
تا به لب می رسد، از ضعف نفس می گردد

بندهء عشقم و آیین دیارش، کانجا
در به در شعله به دنبالهٔ خس می گردد

از قبول است، نه از حیله، که عرفی همه شب
می کشد باده و همراه عسس می گردد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.