۳۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۷

این صفا حسن و محبت ز هم اندوخته اند
این دو شمع اند که از یکدگر افروخته اند

عشوه و ناز و تغافل که تراود از تو
شیوه ها را همه گویی ز هم آموخته اند

ما فرو رفته به بحر غم بی پایانیم
جامهٔ ما نه به اندازهء ما دوخته اند

دفع لب تشنگی از شعله نکردست کسی
مگر آن جمع که از آتش دل سوخته اند

بندگان تو که درعشق خداوندانند
دو جهان را به تمنای تو بفروخته اند

عرفی آنان که ز تحقیق مسایل مست اند
خون هم خورده از آن چهره برافروخته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.