هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عرفی شیرازی، با تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به بیان درد عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌پردازد. شاعر از اشک‌های خونین، ملامت‌ها و شکنجه‌های عشق سخن می‌گوید و احساسات خود را با زبانی پراحساس و نمادین به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۱

آن مست ناز کز نگهش می فرو چکد
خون ترحم از دم شمشیر او چکد

دارم گمان که نامهٔ عصیان شود سفید
ده قطره اشک از پی شست و شو چکد

احباب گلفشان به لب جویبار و من
خونم ز دیده جوشد و بر طرف جو چکد

من تلخی از ملامت دشمن نمی کشم
این شربت از دماغ، مرا، در گلو چکد

گر سر دهیم گریه، ببینی که اشک ما
تنها نه از مژه که ز تار هر مو چکد

عشق از چنین شکنجه کند خون کاینات
آن مایه نیست کز دل موری فرو چکد

عرفی به کاوش آمده، یا رب مهل که من
آن ها که از دلم چکد، از گفت و گو چکد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.