هوش مصنوعی: این متن به بیان دردها و آرزوهای انسان‌های رنج‌دیده و جویای حقیقت می‌پردازد. شاعر از مستانی می‌گوید که برای تسکین درد خود، جام می‌شکنند و جامی نو می‌طلبند. از شمعی یاد می‌کند که نورش راهنمای دل‌های تاریک است. او از شکستن تاج و تخت و جستجوی دوبارهٔ آن‌ها سخن می‌گوید و از بیماری دل و طلب اعتدال برای بهبود حال. در پایان، شاعر از دعا و طاعت برای رسیدن به آرامش و رضایت الهی می‌گوید و هشدار می‌دهد که گذر به کوچهٔ همت ممکن است به نیاز و احتیاج بینجامد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۷

ز بهر داغ که مستان علاج می طلبند
که جام می شکنند و زجاج می طلبند

فروغ مشعلهٔ شمع راه تیره دلان
چراغ در دل شب های داج می طلبند

شکوه تاج شکستند و تخت مرگ زدند
ز هم نهان تخت و تاج می طلبند

مباد لذت بیماری دل آنان را
که اعتدال ز بهر مزاج می طلبند

فغان ز جلوهٔ آن هست که اهل دین به دعا
ز بهر طاعت ایزد، رواج می طلبند

گذر به کوچهٔ همت مبادشان، عرفی
که کام دل ز در احتیاج می طلبند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.