هوش مصنوعی: این متن به بیان ناامیدی و یأس از زندگی، انتقاد از رفتارهای ریاکارانه و تأکید بر بیهودگی برخی تلاش‌ها می‌پردازد. شاعر از عمری که به بطالت و افسوس می‌گذرد شکایت دارد و به نقد زاهدان ریاکار و طمعکار اشاره می‌کند. همچنین، از عشق و محبت به عنوان مفهومی عمیق و گاه دردناک یاد می‌شود.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، نقدهای اجتماعی و نگاه تلخ به زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۹

تا به کی عمر به افسوس و جهالت برود
نشأ باده به تاراج ملامت برود

بخت بد را خجل از پرسش باطل چه کنم
بهتر آن است که عمرم به بطالت برود

زاهد از کعبه عنان تافته می آید، لیک
کاین طمع داشت که خضرش به دلالت برود

ره رو کعبه که دیر است حوالتگاهش
برود، لیک ز دنبال حوالت برود

جای رحم است برآن جوهری لعل طراز
کش همه عمر به آرایش آلت برود

جانم ار مالک غم های محبت گردد
من گدا گردم و نامش به دلالت برود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.