هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر درد و رنج عاشقی است که دل به معشوق بسته و با وجود ندامت و رنج‌های فراوان، همچنان وفادار است. شاعر از عشق و فداکاری سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند مرگ، دین، و عرفان نیز اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشند.

غزل شمارهٔ ۲۱۴

کسی که دل به وفای تو عشوه کیش نهاد
هزار داغ ندامت به جان خویش نهاد

کسی به راه تو ارزد که پا ز دیده کند
که گل به زیر قدم دید و پای پیش نهاد

شهادتش چو مراد دو کون در قدم است
کسی که پای طلب در ره تو پیش نهاد

کرشمهٔ دهد امید عمر جاویدم
که مرگ بهر شگون تیر او به کیش نهاد

نه کافرم نه مسلمان، مرا که آتش زد
که ننگ سوختن من به دین خویش نهاد

ز مغز عرفی از آن خون خوش نسیم چکد
که دستهٔ گل غم بر دماغ خویش نهاد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.