هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به بیان احساسات عمیق عاشقانه و روحانی می‌پردازد. شاعر از عشق و شوق بی‌حد خود سخن می‌گوید که در قالب‌های معمولی نمی‌گنجد و از دردها و غم‌های عشق که در سینه‌اش جای نمی‌گیرد، شکوه می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند ریا، عرفان و طلب حقیقت اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۵

زندانی شوق تو به گلزار نگنجد
جز در قفس مرغ گرفتار نگنجد

در دست ریا باده کشان تا در کعبه
بگذشته میانی که به زنار نگنجد

هرذره نه شایسهٔ طوف حرم اوست
خورشید در این سایهٔ دیوار نگنجد

فریاد که غم های تودر سینهٔ تنگم
اندک نبود لایق و بسیار نگنجد

ای عافیت آموز مشو همدم عرفی
در صحبت اوجز دل بیمار نگنجد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.