هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و بیان می‌کند که اطرافیانش دردهای او را درک نمی‌کنند و حتی ممکن است از آنها سوءاستفاده کنند. او از تنهایی و بی‌کسی می‌نالد و آرزو می‌کند که کسی بتواند عمق رنج‌هایش را بفهمد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و تنهایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۷

آنان که غمت مایهٔ افسانه نسازند
با همدمی محرم و بیگانه نسازند

افسانه مخوانید که مستان خرد سوز
با مصلحت مردم فرزانه نسازند

زنار نمودم به همه صومعه داران
تا دام رهم سبحهٔ صد دانه نسازند

تا حشر سراسیمه به هرکوچه درآید
گر خاک مرا خشت حرم خانه نسازند

آتش به دو عالم زده از ناز و مرا غم
کز حسن تو بازیچه به افسانه نسازند

این سیل که بینم نمی از طبع تو عرفی
ظلمست که از خاک تو پیمانه نسازند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.