هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تلاشهای بیثمر و آشفتگی روحی خود میگوید. او با وجود دست و پا زدن، بیشتر آشفته شده و احساس میکند در میان دریا به کناری رانده شده است. تنها همراه او گریه است و حرص و طمع چشمانش را آزار داده. در پایان، شاعر به مخاطب توصیه میکند که از فرصتها استفاده کند، چرا که بخت به او رو کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و روحی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، مفاهیمی مانند ناامیدی، حرص و طمع، و موعظههای اخلاقی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۱۸
هر چند دست و پا زدم آشفته تر شدم
ساگن شدم ، میانهٔ دریا کنار شد
جز با گریستن مژهٔ در جهان نبود
آن همه ز حرص دیدهٔ من ناگوار شد
عرفی بسی ملاف که بر چرخ تاختم
مردی کنون بتاز که بختت سوار شد
ساگن شدم ، میانهٔ دریا کنار شد
جز با گریستن مژهٔ در جهان نبود
آن همه ز حرص دیدهٔ من ناگوار شد
عرفی بسی ملاف که بر چرخ تاختم
مردی کنون بتاز که بختت سوار شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.