هوش مصنوعی: این متن به بیان دردها و غم‌های بی‌دلیل در زندگی می‌پردازد و از دنیایی سخن می‌گوید که در آن عشق و دوستی حقیقی وجود ندارد. همچنین، هشدارهایی درباره رفتارهای ظاهری و بی‌ذوقی برخی افراد ارائه می‌دهد و در نهایت به عشق و شراب به عنوان نمادهایی از لذت و وصال اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مفاهیم عاشقانه ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۹

صد غم دمی بزاید، کانرا سبب نباشد
ز ابنای آفرینش، غم را سبب نباشد

خوش عالمی که در وی، کس کام دوست نبود
در کام دوست نبود، پیک طلب نباشد

از عادت ظریفان، زنهار پر حذر باش
کاندر نهاد ایشان، ذوق ادب نباشد

در ملک عشق کان را، بر شب بنا نهادند
آغاز روز نبود، انجام شب نباشد

گو سلسبیل و رضوان، می باش و می دهنده
در مجلس شرابی، کان نوش لب نباشد

روزی به قتل عرفی، گر پرسدت فضولی
گو دوستدار من بود، تا بی سبب نباشد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.