هوش مصنوعی:
این شعر از عرفی شیرازی با مضامین عرفانی و عاشقانه، به موضوعاتی مانند عشق، جذابیت، جنون عاشقی، و حقایق زندگی میپردازد. شاعر با استفاده از استعارههای زیبا مانند «چشمهٔ حیوان»، «زلف تو»، و «رخش ما»، مفاهیم عمیق عرفانی و انسانی را بیان میکند. همچنین، اشارهای به ناپایداری دنیا و زیباییهای گذرا دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و اشارات عاشقانه نیاز به درک بالاتری از ادبیات و تجربهی زندگی دارند.
غزل شمارهٔ ۲۲۰
خضر اگر بر لب کس منت آبی دارد
بگذر از چشمهٔ حیوان که سرابی دارد
التفاتش به لب تشنهٔ ما نیست، دریغ
هر که جام سخنی، زهر عتابی دارد
همه عاشق نکند دست به زلف تو دراز
هر جنون شوری و هر سلسله تابی دارد
لن ترانی شنود مهتر ما، بی ارنی
این حدیث است که هر وقت جوابی دارد
برگ گل را ندهد زحمت دیبا و حریر
او که چون حیرت دیدار ، نقابی دارد
آسمان گر به جدل پای در آرد به رکاب
رخش ما نیز عنانی و رکابی دارد
نظم عرفی ، تر و تازه است؛ چه عالی ، چه وسط
خار و گل هر چه دهد، حسن شبابی دارد
بگذر از چشمهٔ حیوان که سرابی دارد
التفاتش به لب تشنهٔ ما نیست، دریغ
هر که جام سخنی، زهر عتابی دارد
همه عاشق نکند دست به زلف تو دراز
هر جنون شوری و هر سلسله تابی دارد
لن ترانی شنود مهتر ما، بی ارنی
این حدیث است که هر وقت جوابی دارد
برگ گل را ندهد زحمت دیبا و حریر
او که چون حیرت دیدار ، نقابی دارد
آسمان گر به جدل پای در آرد به رکاب
رخش ما نیز عنانی و رکابی دارد
نظم عرفی ، تر و تازه است؛ چه عالی ، چه وسط
خار و گل هر چه دهد، حسن شبابی دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.