هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و عشق سخن می‌گوید و اضطراب ناشی از آن را توصیف می‌کند. او از تأثیر عشق بر روح و روان خود می‌نالد و از جلوه‌های زیبایی که عشق در زندگی ایجاد می‌کند، سخن می‌گوید. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند رستگاری، حیرت و زیبایی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۵

مرا چو شب هجر اضطراب بگدازد
قرار در دل و در دیده خواب بگدازد

برای شربت بیمار عشق او، رضوان
گل بهشت به عزم گلاب بگدازد

عطای او به گنه جلوه ها کند فردا
که رستگار ز ننگ ثواب بگدازد

دمی که شمع من آید ز انجمن بیرون
ز نور شعلهٔ حسن، آفتاب بگدازد

ز اضطراب هلاک ، نظاره کن، عرفی
که حیرت رخ ما ز اضطراب بگدازد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.