هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از شراب و بزم شادمانی سخن می‌گوید. او از شراب به عنوان نمادی از لذت و شادی یاد می‌کند و از بزم شاهانه و شراب خوش‌گوار سخن می‌راند. شاعر همچنین از مستی و فراموشی دنیای مادی و گذر از آب و گل (زندگی مادی) صحبت می‌کند. در ادامه، او از خدمت به شاه و لذت‌های دنیوی سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که مستی مانع خدمت است. شاعر از نور و روشنایی نیز یاد می‌کند و از گرمی و سردی دل در اثر شراب سخن می‌راند. در پایان، او از لذت‌های بزم و موسیقی و ترانه‌های تر و لطیف یاد می‌کند و از خاموشی در برابر حسودان سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب‌خواری و مستی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد. بنابراین، این متن برای مخاطبان بالای 18 سال که توانایی درک مفاهیم پیچیده و تفسیر نمادین شعر را دارند، مناسب است.

غزل شمارهٔ ۱۷۰۶

بَرخیز تا شَراب به رَطْل و سَبو خوریم
بَزمِ شَهَنشَه‌ست، نه ما باده می­خَریم

بَحْری‌ست شهریار و شَرابی‌ست خوش‌گُوار
دَردِهْ شَرابِ لَعْل، بِبین ما چه گوهریم

خورشیدْ جامِ نور چو بَرریخت بر زمین
ما ذَرّه وار مَست بَرین اوجْ بَرپَریم

خورشیدِ لایَزال چو ما را شَراب داد
از کِبْر در پیالهٔ خورشید نَنْگَریم

پیش آر آن شَرابِ خِرَدسوزِ دِلْفُروز
تا هَمچو دلْ زِ آب و گِلِ خویش بُگْذَریم

پُرخواره‌ایم کَزْ کَرَمِ شاهْ واقِفیم
در شُربْ سابِقیم و به خِدمَتْ مُقَصّریم

زیرا که سُکرْ مانِعِ خِدمَت بُوَد یَقین
زین سو چو فَربهیم، بِدان سویْ لاغَریم

نوری که در زُجاجه و مِشکاة تافته‌ست
بر ما بِزَن که ما زِ شُعاعَش مُنَوَّریم

بس گرم و سرد شُد دل ازین باده چون تَنور
دَرسوزمان چو هیزُم، تا هیچ نَفْسریم

چون شیشهٔ فَلَک، پُر از آتش شُده‌ست جان
چون کوره بَهرِ ما که مِس و قَلْب یا زَریم

ای گُلْ­عِذار، جامِ چو لاله به مَجْلِس آر
کَزْ ساغَرِ چو لاله، چو گُلْ یاسمین بَریم

خوش خوش بیا و اصلِ خوشی را به بَزم آر
با جُمله ما خوشیم، ولی با تو خوش­تَریم

ای مُطرب آن ترانهٔ تَر بازگو، بِبین
تو تَریّ و لَطیفی و ما از تو تَرتَریم

اَنْدَرفَکَن زِبانگ و خروشِ خوشَت صَدا
در ما، که در وَفایِ تو چون کوهِ مَرمَریم

آن دَم که از مسیحْ تو میراث بُرده‌یی
در گوشِ ما بِدَم، که چو سُرنایْ مُضْطَریم

گر چه دَهان پُر است زِ گفتارْ لَب بِبَند
خاموش کُن که پیشِ حَسودانِ مُنْکریم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.