هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات متضاد و دردهای عاطفی خود سخن می‌گوید. او از تناقضات زندگی، مانند هم‌نوایی بلبل و زاغ، و تأثیرات متضاد عشق و رنج بر خود می‌گوید. همچنین به دوستی اشاره می‌کند که در عین حال که مرهمی بر دل اوست، در جای دیگر باعث آزارش می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی پیچیده و اشاره به دردهای روحی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا نیاز به تجربه‌ی زندگی بیشتری برای فهم عمیق‌تر داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۷

هم نوای بلبل و هم صوت زاغم می گزد
خار چشمم می خراشد، گل دماغم می گزد

من بگویم نشئه ی پروانه با من نیست، لیک
این قدر دانم که تاثیر چراغم می گزد

من که دل دانسته در کوی تو گم کردم، چرا
محرمی هر دم به تقریبی سراغم می گزد

با وجود آن که می دانم که دردم بی دواست
دم به دم اندیشهٔ باطل دماغم می گزد

دوستی دارم که در زندان محنت، بر دلم
می نهد مرهم، ولی در صحن باغم می گزد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.