۳۳۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۷۷

بیا که در چمن انتظار آب نماند
جمال شاهد امید در نقاب نماند

ز بس که چشمهٔ امید نم نداد برون
فریب تشنه لبان هم با سراب نماند

کدام مسألهٔ شرع در میان افکند
که عقل معرفت آموز در جواب نماند

هدایتی که ز تزویر امتان عناد
امید معرفت آموزی از کتاب نماند

عنایت تو چنان زد صلای معموری
که در دیار محبت دل خراب نماند

تهٔ پیالهٔ حسن تو را مه کنعان
چنان کشید که رشحه ای به آفتاب نماند

بده به دست عنانی، عنان عرفی را
مبین که نیم قدم در ره صواب نماند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.