هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق الهی و فنا شدن در آن سخن می‌گوید. او خود را مانند پروانه‌ای می‌داند که به دور شمع عشق می‌گردد و از سوختن در این راه لذت می‌برد. شاعر ایمنی را در خوف عشق می‌جوید و از فنا شدن در عشق الهی به عنوان هدف نهایی یاد می‌کند. او همچنین از جمال و زیبایی معشوق الهی سخن می‌گوید و خود را سربلند و سرشار از عشق می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۱۱

بُگشایْ چَشمِ خود که از آن چَشمْ روشنیم
حاشا که چَشمِ خویش از آن رویْ بَرکَنیم

پَروانه­یی تو، بَهرِ تو بِفْروز سینه را
تا خویش را زِعشقْ بر آن سینه بَرزَنیم

بِفْزایْ خوفِ عشق، نخواهیم ایمِنی
زیرا زِخوفِ عشقِ تو ما سَخت ایمِنیم

پروانه را زِشمعِ تو هر روز مُژده‌یی‌ست
یعنی که ماتْ شو، که‌ هَمی‌ماتْ ضامِنیم

شادیم آن زمان که تو دَعوی کُنی که من
بی من شویم از خود، وَزْ عشقْ صد مَنیم

تا باغ گُلْسِتانِ جَمالِ تو دیده‌ایم
چون سَرْو سَربُلند و زَبانوَر چو سوسَنیم

بر گُلْشَنِ زَمانه بُرو آتشی بِزَن
زیرا زِ عشقِ رویِ تو، زان سویِ گُلْشَنیم

ای آن کِه سُست‌دل شُده‌یی در طَریقِ عشق
در ما گُریز زود، که ما بُرجِ آهنیم

از ذوقِ آتشِ شَهِ تبریز، شَمسِ دین
داریم آبِ رو و همه مَحْضِ روغنیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.