هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عرفی شیرازی، بیانگر درد و رنج عشق، جدایی و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند مرغ سدره، چین زلف، آسمان دلگیر و... احساسات خود را به زیبایی بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند فنا و سوختگی در راه عشق نیز دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، و لحن غمگین و سوزناک شعر، درک کامل آن را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار می‌سازد.

غزل شمارهٔ ۳۰۷

چو مرغ سدره که در آشیان بیاساید
به چین زلف تو جان بیاساید

برانم از در یار، ای ادب، که یک چندی
ز ننگ بوسه ام آن آستان بیاساید

ز رشک حوصله ام آسمان بود دلگیر
کرشمه ای که دل آسمان بیاساید

مکن هلاک به بازیچه ام، بزن زخمی
که خون چکان لبم از الامان بیاساید

مبر به باغ، ببر سوی گلخنم، کانجا
ز بوی سوختگی مغز جان بیاساید

دلش که مانده شود آسمان، در آزارم
هزار سال پس از من جهان بیاساید

چنان به ماتم دل در غمت کنم شیون
که کشته گان غمت را روان بیاساید

فغان که تلخ سرشتند، پیکرم، عرفی
نشد که زاغی از این استخوان بیاساید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.