هوش مصنوعی:
این متن شعری است که بر اهمیت شراب (نمادین) و عشق در زندگی تأکید دارد و بیان میکند که بدون اینها، زندگی بیمعناست. همچنین، از عافیتطلبی و دوری از رنجهای عشق انتقاد میکند.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم نمادین مانند شراب و عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین فلسفی و عرفانی آن نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۳۴۷
خوشا کسی دم آب بی شراب نخورد
دمی که جام شراب نداشت، آب نخورد
ز نقص تشنه لبی دان، به عقل خویش مناز
دلت فریب گر از جلوهٔ شراب نخورد
کسی ارادهٔ جولان عافیت ننمود
که زخم تیر بلا پای در رکاب نخورد
رود به چشمهٔ حیوان و تشنه لب باز آید
کسی که از دم عشق تو آفتاب نخورد
چه روستایی بی مشربی است این عرفی
که توبه کرد و می از دست آفتاب نخورد
دمی که جام شراب نداشت، آب نخورد
ز نقص تشنه لبی دان، به عقل خویش مناز
دلت فریب گر از جلوهٔ شراب نخورد
کسی ارادهٔ جولان عافیت ننمود
که زخم تیر بلا پای در رکاب نخورد
رود به چشمهٔ حیوان و تشنه لب باز آید
کسی که از دم عشق تو آفتاب نخورد
چه روستایی بی مشربی است این عرفی
که توبه کرد و می از دست آفتاب نخورد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.